هفتاد و دومین شماره مجله «سایبرنما» منتشر شد
مهمترین رخدادها و تحقیقات سایبری جهان در مجلهی هفتگی سایبرنما بررسی خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان فضای مجازی سراج، مجلهی هفتگی «سایبرنما» که به همت مرکز تحقیقات و آیندهپژوهی سازمان فضای مجازی سراج منتشر شده است، با معرفی آخرین و مهمترین رخدادهای تکنولوژیک دنیا و تبیین اهمیتِ آنها در آیندهی بشریت، شما را با مسیر انقلاب تمدنی سایبری آشنا میکند.
در مجله این هفته سایبرنما به هوش مصنوعی جدید گوگل، تولید یک معماری جدید از ماده، خواندن افکار مغزی با استفاده از تجزیه و تحلیل جریان خون و اکسیژن و تولید ماده در دو فاز زمانی اشاره شده است.
علاقمندان میتوانند این شماره از مجله هفتگی «سایبرنما» را از طریق این لینک دریافت کنند و همچنین متن کامل این مجله به شرح زیر میباشد:
۱. آلفاتنسور: پدیدهی جدیدِ دیپمایند
هوش مصنوعی دیپمایند گوگل در حالِ فتحِ قلههای بیشتری است. پس از آن که آلفافولد انقلابی در علم و حیات را ایجاد کرد و سپس هوش گوگل راهِ حلی برای نظریهی گره در ریاضیات را ارائه داد، این بار دیپمایند آلفاتنسور را معرفی کرده است: هوشی که میتواند الگوریتمهای جدیدِ ماتریسی را ایجاد کند. آلفاتنسور فرزندِ خلفِ آلفازیرو است که چند سال پیش به عنوان یک هوشِ گیمر بزرگترین استادانِ بازیِ GO را شکست داده بود. گوگل در مقالهای که در نشریهی Nature منتشر شده است، توضیح داده است که فرآیند تولید الگوریتم مبتنی بر همان منطقِ پاداش در آلفازیرو است. توسعهی ریاضیات نه تنها اهمیتِ تمدنی دارد بلکه حتی اهمیتِ امنیتی هم دارد. کمترین اثرِ تولید الگوریتمهای جدید افزایشِ سرعتِ پردازش (با توجه به تکمیلِ قانونِ مور) با استفاده از الگوریتمهای بدیعِ هوش مصنوعی است.
گوگل نشان داده است که الگوریتمهای آلفاتنسور میتوانند توانِ پردازشی Nvidia V100 و Google TPU را تا ۲۰ درصد افزایش دهند. در نهایت ویژگیِ مهمِ آلفاتنسور این است که مانندِ خواهر و برادرانش فقط یک مکتشف نیست بلکه یک مکتشفِ یادگیرنده است. به بیانِ دیگر، ما با هوشی مواجهیم که در عینِ کشفِ الگوریتمهای ماتریسیِ جدید، آرام آرام یاد میگیرد که چگونه میتواند الگوریتمهای بهتری را خلق کند.
۲. خواندن افکار مغزی از طریق تجزیه و تحلیل جریان خون و اکسیژن
ما انسانها میخواهیم بدانیم که دیگر آدمها به چه چیزی فکر میکنند. میلِ ما صرفاً یک کنجکاویِ اجتماعی نیست. اگر ما نخواهیم بدانیم که دیگران به چه چیزی فکر میکنند، دیگر نه زبان را اختراع میکردیم، نه خط، نه رسانهها و نه همهی مظاهرِ تمدنی که همهی این هزارهها برای آنها تلاش کردهایم. بنابراین میلِ ما برای فهمیدنِ گرایش سیاسی آدمها از روی عکسهایشان یا تلاش برای ذهنخوانی و تبدیل فکر به گفتار یا نوشته و در نهایت اعمال نفوذ دیجیتالی بر اذهان و کنترلِ اذهان از راه دور صرفاً تلاشهای امنیتی-سیاسی نیستند بلکه ریشه در همین میلِ عمیقِ انسانی دارند.
در تقارن با روندهای بالا محققان دانشگاه تگزاس روشی را توسعه دادهاند که میتوان با استفاده از آن جریانِ خون و اکسیژن در مغز را اندازهگیری و با «رمزگشایی» از این جریان، افکار را تا حدِ قابلِ قبولی (و صد البته اولیهای) بازتولید کرد. این روش نمیتواند افکار مغزی را در لحظه رمزگشایی کند زیرا سرعت سیگنالهای مغزی از سرعتِ حرکت خون بیشتر است. این رمزگشایی در برخی مواقع مانندِ «مرجعِ ضمیرها» یا «اول شخص بودنِ جمله» اشتباه میکند اما میتواند معنای افکار ذهنی را تقریباً به طور کامل منتقل کند. در آزمایشِ انجامشده فیلمِ صامتی که آزمایششوندگان در حال دیدن آن بودند به طور کامل رمزگشایی شده و توسط ماشین تعریف شده است.
۳. تولید یک مادهی جدید بر اساس شبکههای عصبی
سایبرنما همیشه بر روی مسئلهی موادِ جدید تمرکز داشته است. زیرا موادِ جدید در واقع امکاناتِ جدید برای تمدن هستند. در این شماره میخواهیم به خلقِ معماریای از مواد بپردازیم که با تاسی از شبکهی عصبی مغز انسان ساخته شده است. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا مادهای را تولید کردهاند که اتصالات سختِ آنها با یکدیگر متغیر هستند و میتواند در مقابلِ دیگر نیرویهای طبیعی یا غیرِ طبیعی و در وضعیتهای غیرِ منتظره «یاد بگیرد» و ساختارِ خود را بهبود ببخشد. به طورِ مثال وقتی فشاری به این ماده وارد میشود، خودِ ماده میتواند تشخیص دهد که فشار در چه ناحیهای بیش از همه است و اتصالات خودش را متناسب با آن بخش بازتوزیع نماید.
به طور مثال این ماده میتواند در بالِ هواپیماها کاربردِ زیادی داشته باشد: این خودِ بال است که فشارِ هوا را درک میکند و میتواند تصمیم بگیرد که چگونه آرایش خودش را تغییر دهد تا کمترین فشار را دریافت کند. نتیجهی تحقیقات این گروه دانشمندان که در مجلهی معتبرِ Science منتشر شده است، نویدِ تغییراتِ بنیادینی را در نحوهی معماریِ تکنولوژیها میدهد. موادِ تولیدشده به صورت فیزیکی در سطح دو بعدی و در سطحِ ماکرو هستند. امید میرود که تا ۱۰ سال آینده بتوان موادِ اینچنینی را در سطح میکرون و سهبعدی نیز تولید کرد.
۴. مادهای که در دو بعدِ زمانی حضور دارد؟
حدود یک سال پیش بود که کامپیوتر کوانتومی گوگل توانست کریستالِ زمان را کشف کند: مادهای که اجزاء آن میتوانستند بدونِ صرفِ هیچ انرژیای حرکت کنند. کشف گوگل آغاز یک راه بزرگ بود و پس از آن کریستالهای زمانِ دیگری نیز توسعه یافتند. امروز به کشفی در همان حد و اندازه میپردازیم: مادهای در دو فازِ زمانی. مشکل اساساً انجایی آغاز شد که کیوبیتهای کوانتومی بر اساسِ اصلِ شرودینگری تمایلی به ذخیرهکردنِ اطلاعات و دادهها نداشتند و در نتیجه ما نمیتوانستیم با اطمینان از ذخیرهی دادههایمان در حافظههای کوانتومی صحبت کنیم. تلاشهای چین برای تولید حافظه کوانتومی تا کنون پیشتازِ دستآورد علمی در این زمینه بودند.
بر اساسِ یک نظریهی جدید میتوان یک بعدِ زمانی دیگر به کیوبیتها عطا کرد تا آنها در آن بعدِ زمانی دادهها را حفظ کنند و در فازِ زمانیِ دیگر رفتارهای دلخواهِ کوانتومی خود را داشته باشند. برای شکلدادن به فازِ زمانیِ دادهها از روشهای فرکتالِ بلورسازی، این بار در زمان و نه فضا، استفاده شده است. این روش در نظریه و در آزمایش عملی موفق عمل کرده است اما هنوز راهِ زیادی دارد تا بتوان آن را با محاسبات پیوند داد و در یک شبکهی واقعی پیادهسازی کرد؛ شاید نه بیش از ۱۵ سال.